نقش بندگی در اخلاق اجتماعی
لطفا در مورد نقش بندگی در اخلاق اجتماعی و جایگاه آن در اخلاق اجتماعی برایم توضیح دهید؟
ابتدا باید كمی در مورد بندگی توضیح دهیم تا معنای آن روشن شود سپس در مورد نقش آن در اخلاق اجتماعی توضیح دهیم.
بندگی حق، هدف از آفرینش و جوهره ی هستی انسان و معنا دهنده ی انسانیت او است: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ»(1) و جنّ و انس را نیافریدم جز برای آنكه مرا بپرستند.
و مفهوم «عبودیت» یعنی آراسته شدن به كمالات، اسما و صفات الهی و در یك كلمه تولّی به ولایت كلّی الهی؛ كه توحید و ولایت دو روی یك سكّه اند و بنده ای كه با تمام وجود به كمالات توحیدی آراسته گردد و هیچ فعل، صفت، اسم و ذاتی جز برای حق نبیند، تحت ولایت الهی وارد شده و خداوند سرپرستی او را در تمامی زمینه ها عهده دار خواهد شد و خداوند «ولیّ» او، و او «ولیّ الله» خواهد گردید.
به زبان سادهتر یعنی بنده كسی است كه در مقابل مولای خود از جانب خود ارادهای ندارد و ذوب در خواسته او و اراده او است.
امام صادق علیه السلام در پاسخ به سۆال عنوان بصری پیرامون این معنا چنین فرمود:
«قُلتُ: یا أَبا عَبْدِاللهِ؛ ما حَقِیقَةُ الْعُبُودِیَّةِ؟ قالَ: ثَلاَثَةُ أَشْیاءٍ: أَنْ لا یَرَی الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ فِیما خَوَّلَهُ اللهُ مِلْكاً، لأنَّ الْعَبِیدَ لا یَكُونُ لَهُمْ مِلْكٌ، یَرَوْنَ الْمالَ مالَ اللهِ، یَضَعُونَهُ حَیْثُ أَمَرَهُمُ اللهُ بِهِ؛ وَ لاَ یُدَبِّرُ الْعَبْدُ لِنَفْسِهِ تَدْبِیراً؛ وَ جُمْلَةُ اشْتِغالِهِ فِیما أَمَرَهُ تَعالی بِهِ وَ نَهاهُ عَنْهُ...»(2)
گفتم: ای اباعبدالله، حقیقت عبودیت و بندگی چیست؟ فرمود: سه چیز است: اوّل آن كه بنده خویش را مالك آن چه خدا به وی عطا كرده نداند؛ زیرا بندگان مال و مِلكی برای خود قائل نیستند و همه را از آنِ حق میدانند و در راهی كه دستورشان داده مصرف میكنند. دوم: آن كه بنده برای خود تدبیر نكند. و سوم آن كه تمام اشتغالش به كاری باشد كه خداوند او را به آن امر و یا از آن نهی نموده است...
اگر ما در جامعه شاهد یک سری بداخلاقی و بی اخلاقی ها هستیم نباید آن را به گردن دینمان بیندازیم که مثلا جون اسم جامعه مان اسلامی است پس این قبیل رفتارها در اسلام آمده است ،نه خیر بر عکی اتفاقا این قبیل برخورد ها همه ناشی از جهل و ناآگاهی و عمل نکردن به دستوارت اسلام است ،اگر ما مطالعه کنیم در زمینه های مختلف و خود را ملزم کنیم که به آنچه اندوخته ایم عمل کنیم بسیاری از زشتی ها و کاستی ها زا جامعه ما رخت بسته و شاهد رشد فرهنگ و ادب اسلامی خواهیم بود
و «عبادت»، بهترین نمودِ بندگی و معنادهنده به سایر تعامل های انسان میباشد، به گونه ای كه اگر عبادت در زندگی بشر نباشد، انسان به مخلوقی خاكی در ردیف سایر ناسوتیان بدل می شود كه مدتی در زمین خاكی می چرد تا ظرف عمرش به سرآید و جرثومه ی گندیده اش برای نجات دیگران از تعفّن و آلودگی، به زیر خاك كشیده شود.
حال شما فردی را در نظر بگیرید كه به زیور بندگی در آمده و حركات و رفتارش با دیگران اعم از خانواده و فامیل و دوست و همسایه و هم كیش و غیر هم كیش و دشمن و هر اعتبار دیگری كه فرض شود مطابق دستور خدا است. او چگونه با دیگران تعامل و هم زیستی خواهد كرد؟
قطعا خواهید گفت طبق برنامهای كه خدای متعال برایش در نظر گرفته است. اسلام عزیز این برنامه را در تمام ابعاد آن برای ارتباط با سایر انسانها در اختیار ما گذاشته است.
حال اگر كسی نخواهد طبق آن رفتار كند، تضمینی برای ارتباط صحیح با دیگران وجود نخواهد داشت جز آنكه مثلا قوانین یا مجازاتهای اجتماعی فرد را محدود كند. اما ضمانت اجرایی آنها مانند بندگی از درون فرد نیست بلكه تابع كیفیت اجرای قوانین در بیرون است.
جامعهای كه با ضمانت الهی بندگی تابع دستورات الهی باشد بسیار زیبا خواهد شد و جرم و جنایت و تعدی به حقوق دیگران در آن دیده نخواهد شد.
كمترین كار در این مسیر اطلاع از این دستورات و برنامههای دینی است. آشنایی ما با رساله مرجع تقلیدمان، مطالعه در زمینه سیره معصومین علیهم السلام در برخوردهای اجتماعی و همچنین مطالعه كتابهایی كه در مورد اخلاق و آداب معاشرت در اسلام وجود دارد گامهای ابتدایی این مسیر است.
اگر ما در جامعه شاهد یک سری بداخلاقی و بی اخلاقی ها هستیم نباید آن را به گردن دینمان بیندازیم که مثلا جون اسم جامعه مان اسلامی است پس این قبیل رفتارها در اسلام آمده است ،نه خیر بر عکی اتفاقا این قبیل برخورد ها همه ناشی از جهل و ناآگاهی و عمل نکردن به دستوارت اسلام است ،اگر ما مطالعه کنیم در زمینه های مختلف و خود را ملزم کنیم که به آنچه اندوخته ایم عمل کنیم بسیاری از زشتی ها و کاستی ها زا جامعه ما رخت بسته و شاهد رشد فرهنگ و ادب اسلامی خواهیم بود .
پس اخلاق و رعایت آن بر جوامع انسانی نقش اساسی و مهمی دارد که باعث تبلور و رشد انسانیت و جامعه انسانی می شود .
پی نوشت ها :
1. سوره ى ذاریات، آیه ى 56.
2. بحارالانوار، ج1، ص224.
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع :سایت پرسمان